گفتگو با نویسنده كوچك محك؛ دوست دارم همه بدانند زندگی همراه با مبارزه با سرطان چه شكلی است باران یکی از چند کودک محک است که به نویسندگی علاقه نشان میدهد و کتاب را بعنوان همدم خود برگزیده است. به گزارش مستر لمون به نقل از مهر، پدر باران می گوید که کتاب خواندن از عادات روزانه خانواده او نبوده است و باران کوچک کمتر او یا مادرش را کتاب به دست دیده؛ پس علاقه این دختر کوچک به کتاب خواندن و نوشتن داستان از کجا آمده است: از وقتی به بیماری سرطان مبتلا شدم بازی کردن با بچه های دیگر برایم جذابیتی نداشت. به من می گفتند به اتاق بازی بیمارستان امام خمینی بروم و با بچه ها بازی کنم اما من این کار را دوست نداشتم. چند باری هم به این اتاق رفتم اما جذب اتاق بازی و بازی ها نشدم. یادم هست انتهای راهروی بخش ما کتابخانه ای بود که من یکی از مشتریان ثابتش شده بودم. این شروع داستان باران، کودک امروز محک و نویسنده آینده ایران است. باران یکی از چند کودک محک است که به نویسندگی علاقه نشان داده است و کتاب را بعنوان همدم خود برگزیده است. به مناسبت روز جهانی ادبیات کودک و نوجوان، باران و پدرش میزبان ما در گفتگویی کوتاه شدند. برای پدر باران، داستان این چنین شروع می شود: زمانی که متوجه بیماری فرزندمان شدیم، باران با مادرش خارج از ایران زندگی می کردند و من ایران بودم. در ترکیه آزمایش های تشخیصی بیماری سرطان انجام شد و باران به ایران برگشت. آزمایش ها در ایران بیماری را تأیید کرد و دخترمان در بیمارستان امام خمینی بستری شد. آن وقت باران ۹ ساله بود. یک روز که برای انجام کارهای معالجه باران به بیمارستان امام خمینی رفته بودم، باران تحت پوشش و حمایت مؤسسه محک قرار گرفت. هر کودک و خانواده ای در برخورد ابتدایی با بیماری، واکنشی متفاوت نشان داده است. برای باران کوچک، این آگاهی از بیماری، گوشه گیری و تمایل به تنهایی را به ارمغان آورد. باران برای رهایی از این حس نگرانی و اضطراب، چاره ای جادویی پیدا کرد: کتاب خواندن: «در انتهای راهرو بخش ما در بیمارستان، کتابخانه کوچکی بود که فقط تعداد کمی از بچه ها برای گرفتن و خواندن کتاب به آنجا می رفتند. من به این کتابخانه می رفتم و تک تک کتاب ها را برمی داشتم، نگاه می کردم و بعد کتابی برای خواندن انتخاب می کردم. در این کتابخانه همه جور کتابی بود، از کتاب های علمی گرفته تا داستان های خیالی و اعجاب انگیز. به داستان های خیالی علاقه بیشتری داشتم و بیشتر آنها را برای خواندن انتخاب می کردم. من پیش از ابتلاء به بیماری سرطان هم هر روز کتاب می خواندم اما زمانی که به این بیماری مبتلا شدم به خواندن کتاب بیش از گذشته علاقمند شدم. من کتاب خواندن را از دوم دبستان شروع کردم، زمانی که دیگر خواندن و نوشتن را کاملاً یاد گرفته و به آن مسلط شده بودم. پدر و مادرم برایم قصه های زیادی تعریف می کردند اما همیشه دوست داشتم داستان ها را خودم بخوانم.»باران خواننده متبحری شده بود تا این که تصمیم گرفت خودش هم دست به قلم شود. پدر باران نخستین تجربه های نوشتن باران را این چنین به یاد می آورد: «باران دوستانی داشت که پیش از بیماری با آنها معاشرت می کرد. وقتی که از هم دور بودیم، خاطراتش از دوستانش، از بازی ها و گفتگوهایشان را برایم می نوشت و می فرستاد. سه سال پیش هم، روزی با من صحبت کرد و از همان زمان آغاز به نوشتن کتاب خاطراتش کرد.»باران اسم این کتاب را «رنگ های زندگی در راه مبارزه با سرطان» گذاشته است. او درباره دلیل نوشتن این کتاب می گوید: «زندگی من تا امروز همراه با مبارزه با سرطان بوده و من دوست دارم دیگران بدانند زندگی همراه با مبارزه چه شکلی است.»پدر باران می گوید: «اگر روند درمان باران اختتام یابد و قطع درمان گردد هم، ما خودرا عضوی از خانواده بزرگ محک می دانیم. باران عقیده دارد که این همه سال محک به ما کمک کرده است و بعد از خوب شدن من می خواهم کاری انجام دهم تا به بقیه کمک کنم. من وظیفه خود می دانم این را بگویم و در موردش صحبت کنم تا دیگران هم بدانند و تشویق شوند تا به مؤسسه محک کمک کنند.»باران با روحیه لطیف و هنرمندش در آخر می افزاید: «دوست دارم اسم محک را «لبخندی برای کودکان» بگذارم چونکه مددکاران اجتماعی و روانشناسان محک همیشه تلاش می کنند بخندند و به قهرمانان مبارزه با سرطان روحیه دهند تا لبخند بزنند و این انگیزه، سرآغاز مسیر نویسندگی من بوده است.»واحد روانشناسی محک در قالب برنامه قصه درمانی، کوشش می کند کودکان را با دنیای کتاب و کتابخوانی انس بدهد. تا قبل از پاندمی کرونا داوطلبان ارتباط با بیمار بصورت حضوری با کتاب به اتاق های کودکان می رفتند و کتاب های داستان را برمبنای شرایط سنی بین کودکان پخش می کردند. روان شناس کودک یا داوطلب یا داوطلب با حضور نزد کودک اهتمام می کرد با تعریف قصه و تفسیر آن در جهت کاهش درد و رنج روحی او قدم بردارد و علاوه بر «توجه بَرگَردانی» از اقدامات پزشکی ناخوشایند (مانند تزریق، رگ گیری، و…) به افزایش «تاب آوری» او نیز کمک کنند. هم اکنون به جهت انتشار کرونا و عدم امکان ارائه خدمات به شکل حضوری، واحد روان شناسی با کمک داوطلبان، اهتمام در قصه گویی به شکل تولید محتوای مجازی کرده است؛ قصه هایی که بصورت فایل های صوتی برای کودکان ارسال می شود تا آنها بتوانند روزهای سخت درمان را با قهرمانان قصه ها سپری کنند. 1400/04/18 22:37:05 5.0 / 5 673 تگهای مطلب: برنامه , بیماری , پزشك , تولید مطلب مسترلمون را می پسندید؟ (1) (0) تازه ترین مطالب مرتبط استخدام در سایت کاریابی حرفه ای باش مطالعه ای جدید تاثیر محیط بر خواب را برجسته می کند خردسالان را در معرض اخبار ناگوار قرار ندهید هم اکنون کمبود خون برای مصدومان نداریم نظرات بینندگان در مورد این مطلب نظر شما در مورد این مطلب نام: ایمیل: نظر: سوال: = ۲ بعلاوه ۳ دوستان مسترلمون آموزشگاه خیاطی انتخابات مجلس ، کاندیدای مجلس خرید و فروش خودرو شرکت صنعتی سخت پوشش طراحی سایت فیش حج قیمت بیسیم گروه سورن بام | طراح و مجری روف گاردن و فضای سبز کلینیک پوست مو و زیبایی خاتون پربیننده ترین ها رفع کسری ۳۰۰ هزار میلیارد تومانی تأمین اجتماعی، به منابع پایدار و همراهی دولت نیاز دارد نظارت بر ایمنی غذا باید از مزرعه تا سفره ادامه یابد فعالیت شهید رئیسی تجلی حکمرانی مردمی و ساده زیستی در نظام اسلامی بود ویتامین ها انرژی ساز نیستند! پربحث ترین ها استخدام در سایت کاریابی حرفه ای باش مطالعه ای جدید تاثیر محیط بر خواب را برجسته می کند مواجهه با تعطیلی بدون مجوز داروخانه ها در جنگ ۱۲ روزه خردسالان را در معرض اخبار ناگوار قرار ندهید جدیدترین ها استخدام در سایت کاریابی حرفه ای باش مطالعه ای جدید تاثیر محیط بر خواب را برجسته می کند مواجهه با تعطیلی بدون مجوز داروخانه ها در جنگ ۱۲ روزه خردسالان را در معرض اخبار ناگوار قرار ندهید راهکارهای نوین برای رفع محدودیت های اینترنتی هم اکنون کمبود خون برای مصدومان نداریم اجرای طرح ملی مهر شفا در غرب تهران توزیع تخم مرغ های آلوده در ۹ ایالت آمریکا ده ها نفر گرفتار مسمومیت غذایی شدند آیا می خواهید عمر طولانی تری داشته باشید؟ ارتباط سلامت دهان و دندان با میگرن تگها بیماری پزشك برنامه درمان رپورتاژ خدمات آموزش تولید